کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن     قالب شعر : غزل    

تـیـر محـبّـت تو را منـم نـشانـه یا عـلی           گـرفـته بر زیـارتت، دلـم بهـانه یا عـلی

بـار ولایت تو را به دوش دل گـذاشـتم           کـوه معـاصیم فـتاد از سر شانه یا علی


ای ز دو دیده‌ام روان خون سرِ شکسته‌ات           ای ز دلم گُـل غـمت زده جـوانه یا علی

تو کز عطوفت دلت شیر دهی به قاتلت           دست تهی کجا مرا، کنی روانه یا علی

تو قهـرمان خیـبـری چرا کـنار بستری           هما چگونه سر کـند در آشـیانه یا عـلی

ای پدر یتیم‌ها، دو چشم خود ز هم گشا           طفـل یـتـیـمت آمده بر در خـانه یا علی

داغ تو کرده آتشم هر نفسی که می‌کشم           شعـلۀ آهـت از دلـم کـشد زبـانه یا علی

فدای دیدۀ ترت چه شد که مثل همسرت           شد بـدن مـطّهـرت دفـن شبـانه یا عـلی

قسم به خون پاک تو، به قلب چاک چاک تو           که کُـشته بارها تو را تیغ زمانه یا علی

مرگ تو بود آن زمان که بین خانه دشمنان           زدند هـمـسر تو را به تـازیـانه یا عـلی

عمر تو یافت خاتمه در شب دفن فاطمه           بر جگرت ز داغ او مانده نشانه یا علی

طوطی طبع میثمت یاد کند چو از غمت           ناله دمد ز سیـنه‌اش جای ترانه یا عـلی

: امتیاز

مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را            به خانه برده‌اند از سوی مسجد جان زینب را

همه با چشم گریان می‌روند از خانۀ مولا            چه می‌فهمد کسی حال دل ویران زینب را


تمام دختران بابایی‌اند و خوب می‌فهمند            چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را

دل بی‌رحمِ شهرکوفه بنگر خوب، شاهد باش            که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را

اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را            ببین پای ولی، قـربانیِ طفلان زینب را

الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر            نبـیـند شهر کوفه دیـدۀ گـریان زینب را

الهی این برادرها همیشه محضرش باشند            کسی خاکی نبیند لحظه‌ای دامان زینب را

الـهی تـا نـبـیـنـد آسـمـان کـربـلا بر نـی            سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را

: امتیاز

ذکر سینه زنی شهادت امیر المؤمنین علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

نـالـه داریم امشـبی با چـشم گـریان            ذکر لب‌ها گـشـته با حـال پـریـشان

خورده ضربت بر سرِ شمس عدالت            کز ازل بود، در دلش شوق شهادت


یا علی جان یا علی جان یا علی جان

**********************

کوفه گشته غرقِ در زاری و غوغا            بهر حیدر خوانَد از غم، نوحه زهرا

دل دگر از حیطهٔ صبر گشته خارج            شد عـدالـت کُـشـته با تـیـغ خَـوارج

یا علی جان یا علی جان یا علی جان

**********************

بـی‌بـصیرت‌هـا و ظـلـمِ بـی‌کـرانـی            ای امـان از فــتـنـه‌هـای نـهـروانـی

گشته محراب غرقِ در خونِ ولایت            شد شـکـسـتـه رکـنِ ارکـانِ هـدایت

یا علی جان یا علی جان یا علی جان

**********************

غصّه دارد در دلش با جـانِ بر لب            اُمّ کـلـثـوم هـمـنـوا بـا اشـکِ زیـنب

می‌سـزَد از آسـمـانـهـا خـون بـبارد            در دلِ مـا داغ تـو تـسـکـیـن نـدارد

ای پدر جان ای پدر جان ای پدر جان

**********************

زیـن عــزا و محـنـت و آوا و نـالـه            یـادم افـتاد روضـۀ دخـتِ سه سـاله

کِی پدر جان همچو گل پژمرده‌ام من            سیلی از دست عدویت خورده‌ام من

وا مصیـبت وا مصیبت وا مصیبت

: امتیاز

ذکر سینه زنی شهادت امیر المؤمنین علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

گـشته جـاری اشـک زهـرا            خـورده ضربت فـرق مولا

ذکر عالَم به چشمان گـریان            یا عـلی یا عـلی یا عـلی جان


کُشته شد روح ایـمان و قـرآن

یا عـلـی یا عـلـی یا عـلـی جـان

*******************

مرتـضی گر بی‌قـرار است            فـاطـمه چشم انـتـظار است

دورۀ هـجـر تو شد به پایان            یا عـلی یا عـلی یا عـلی جان

کُشته شد روح ایـمان و قـرآن

یا عـلـی یا عـلـی یا عـلـی جـان

*******************

قـلب یـاران زار و محـزون            گشته محراب غرقِ در خون

ذاتِ حق زین عزا مرثیه خوان            یا عـلی یا عـلی یا عـلی جان

کُشته شد روح ایـمان و قـرآن

یا عـلـی یا عـلـی یا عـلـی جـان

*******************

جــان بـابـا گـشـتـه بـر لـب            ای امـــان از حــال زیـنـب

نالـه دارد به قـلـب پـریشان            یا عـلی یا عـلی یا عـلی جان

کُشته شد روح ایـمان و قـرآن

یا عـلـی یا عـلـی یا عـلـی جـان

*******************

مـرتـضیٰ بـا قـلـب سـوزان            شـــد شــهــیــدِ راه قــــرآن

ناله دارم به چشمانِ گـریان            یا عـلی یا عـلی یا عـلی جان

کُشته شد روح ایـمان و قـرآن

یا عـلـی یا عـلـی یا عـلـی جـان

*******************

زیــن عــــزا آه و  واویـــلا            بـا ســرِ بِـشـکــسـتـه مــولا

نزد زهرای خود گشته مهمان            یا عـلی یا عـلی یا عـلی جان

کُشته شد روح ایـمان و قـرآن

یا عـلـی یا عـلـی یا عـلـی جـان

*******************

بـیـن بـسـتـر خــفـتـه مــولا            نوحه خـوانش گـشته زهـرا

حالِ عالَم ازین غـم پریشان            یا عـلی یا عـلی یا عـلی جان

کُشته شد روح ایـمان و قـرآن

یا عـلـی یا عـلـی یا عـلـی جـان

*******************

آن به خـلـقـت باب حاجـات            گـشـتـه مـمـنـوعُ الـمـلاقـات

ذکر زینب به چشمان گریان            یا عـلی یا عـلی یا عـلی جان

کُشته شد روح ایـمان و قـرآن

یا عـلـی یا عـلـی یا عـلـی جـان

*******************

راهـــیـــانِ کـــربـــلائــیـــم            جــان فــدای مــقــتــدائــیــم

می‌شَویم هـمـنوا با شهـیدان            یا عـلی یا عـلی یا عـلی جان

کُشته شد روح ایـمان و قـرآن

یا عـلـی یا عـلـی یا عـلـی جـان

*******************

مـا بــمـانــیــم تــا شـهــادت            جــــــان نـــثـــارانِ ولایـت

مثل آویـنـی و مثـل چـمران            یا عـلی یا عـلی یا عـلی جان

کُشته شد روح ایـمان و قـرآن

یا عـلـی یا عـلـی یا عـلـی جـان

: امتیاز

ذکر سینه زنی شهادت امیر المؤمنین علیه السلام

شاعر : رسول میثمی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک  

عـالم و آدم بر لـب ذکـر یـا حـیـدر دارد           گـوئیا کـوفه امشب مـاجـرا در سر دارد

شد خـزان چمن، بـاغ اهل ولا           فرق شاه نجف، شد ز کینه دو تا


میزند آتش به جان‌ها غصه‌ها و غم های تو           ساقی کوثر تو هستی عالمی خونبهای تو

علیعلی، مولا حیدر**علیعلی، مولا حیدر**علیعلی، مولا حیدر**علیعلی، مولا حیدر

********************************************************

می‌رود سـوی مسجـد با نـوای یـا زهـرا           دل شکـستـه می‌خـواند او نـماز آخـر را

بانگ تکبیر او، می‌رسد تا خدا           ذکر جن و ملک، قتل المرتضی

بشکند دستی که تیغش زد شرر بر جان همه           باغ جنت شد سیه پوش میزند بر سر فاطمه

علیعلی، مولا حیدر**علیعلی، مولا حیدر**علیعلی، مولا حیدر**علیعلی، مولا حیدر

********************************************************

شکر حق فراق یار، می‌شود تمام امشب           ذکر فـاطمه جـانـم، دارد او مُـدام بر لب

فاطمه ز جـنان؛ آمده به زمین           تا برد به سما، امیـر المؤمنـین

شد ملاقات دو یار از غم و کینه گسسته           مرتضی با فرق منشق فاطمه یهلو شکسته

علیعلی، مولا حیدر**علیعلی، مولا حیدر**علیعلی، مولا حیدر**علیعلی، مولا حیدر

: امتیاز

زبانحال امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم

شاعر : مهدی مقیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : قطعه

خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری           چون که زخم دلم امشب به نمک داشت نیاز

همسر من که زمین از نـفسش بر پا بود           به مناجات شبش حور و ملک داشت نیاز


داغـدار بود و به کار احدی کار نداشت           مهربان بود و به سوداش، فلک داشت نیاز

خـلـق شد عـالـم هـستی به وجـود زهـرا           به دعاهاش، سما تا به سمک داشت نیاز

پشت در رفت حـمایت کـند از من ورنه           یک چنین فاطمه‌ای کِی به فدک داشت نیاز

جای حیدر کمک از فضه گرفت و برخاست           پشت در سقط جنین شد به کمک داشت نیاز

با نـسیـمی رُخِ گـلـبرگِ گُـلـم لَک می‌شد           تو بگو برگ گل یاس به چَک داشت نیاز؟!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

با خودش بود و به کار احدی کار نداشت           مهربان بود و به سوداش، فلک داشت نیاز

موضوع همراهی امام حسن در فاجعه جسارت عمر به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و بازپس گیری قبالۀ فدک در هیچ یک از منابع معتبر ما نیامده است؛ در این خصوص دو روایت وجود دارد اولین روایت که تمامی منابع دسته اول تاریخی آن را مطرح کرده‌اند جسارت عمر در جلوگیری از اعطای قبالۀ فدک در همان مجلس و نزد ابوبکر است و دومین روایت که شیخ مفید در کتاب الأختصاص آن را مطرح میکند جسارت عمر در کوچه و در هنگام بازگشت حضرت به خانه است که در این روایت هم هیچ اشاره‌ای به همراهی امام مجتبی با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نشده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

یک زن و کـودکِ بی‌تـاب، میان کـوچه           کِی به بی‌حرمتی و فحش و کتک داشت نیاز

مدح امیرالمومنین علیه السلام در شب های قدر

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بغـض بابا وسط سفـرۀ افطار شکست            هی فرو خورد و فرو خورد و به هر بار شکست

حفظ ظاهر بخدا سخت تر از هر کاری ست            چهرۀ پیر پدر پای همین کار شکست


اشک می‌ریخت بیاد همۀ خاطره‌هاش            هق هقش زیر همین بارش رگبار شکست

استخوانی به گلو داشت، ز داغ زهرا            پیش چشمان ترش کوثر دادار شکست

دخترش مستمع روضۀ مسکوتش شد            روضه‌خوان پای همین روضه‌اش انگار شکست

زیر لب گفت که فریاد از آن شهری که            دل من را وسط کوچه و بازار شکست

همسرم یک تنه شد حامی مظلومی من            وای از آن لحظه که بازوی طرفدار شکست

بدترین خلقِ خـدا آمد و زد یک سیلی            آه، از شدت ضربه در و دیوار شکست

داشت همراه خودش فاطمه بار شیشه            سنگ پرتاب شد و آخرش آن بار شکست

روضۀ فاطمه آمد به میان کوه، خـمید            زیر این بار، قـد حـیدر کرار شکست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع دوم بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

استخوانی به گلو داشت، ز داغ زهرا            بین چشمان ترش پیکر یک خار شکست

مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : مسعود اصلانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

آسمان بود و علی بود و شب و غمهایش            گردی از غصه نشسته به روی سیمایش

آخرین سفـرۀ افـطارعـلی فـرق نکرد            باز هم نان و نمک در عوض خرمایش


میهـمان بودن بابا خـوشی دخـتـر بود            داشت دلـشـورۀ سخـتی ز غـم بابایـش

چقـدر چـشم به بـالای سرش می‌دوزد            پُـر درد است چـرا زمـزمـۀ لبـهـایـش

بی‌قرار است و از این حالت او معلوم است            زنده شد در نظرش خاطـرۀ زهـرایش

رفت مولا طرف مسجد و با خود می‌برد            عــالـمـی را طـرف حـادثـۀ فـردایـش

سالها رنج و غم از صوت اذانش پیداست

اشهدُ انّ عـلی زخـمـی داغ زهـراست

آسمان پای غم بال و پرش ریخت به هم            و زمین بر اثر چشم ترش ریخت به هم

می‌کـشد آه عـلی قـلب زمان می‌سوزد            چه تبی داشت؟ فلک بر اثرش ریخت به هم

نـوبـت سـجـدۀ آخـر شد و واویـلا شد            تیغ بالای سرش؛ دور و برش ریخت به هم

ضربه‌ای سخت به فرق سراو کوبیدند            استخوان باز شد و فرق سرش ریخت به هم

دل محراب پر از خون و زمین خون و محاسن خونی            بین خون دید پدر را پسرش ریخت به هم

طرف خانه علی را به چه حالی بردند            زینب از دیدن وضع پدرش ریخت به هم

بین چـشمان پدر اشک خـدا را می‌دید

سالها مانده ولی کرب و بلا را می‌دید

سر و کارش به غـم سوخـتنی می‌افتد            پـای زخــم بـدن بـی‌کـفـنـی مـی‌افــتـد

دیدن زخـم برادر جگـرش را سوزاند            یــاد زخــم بــدن پــاره تـنـی مـی‌افـتـد

دست و پا می‌زند و دشمن بی‌احساسش            بـا دم تـیـغ بـه جـان بــدنـی مـی‌افــتـد

سر و کار نوک یک نیزۀ لب تشنۀ خون            بـه کـویـر پُـرِ خــونِ دهـنـی مـی‌افـتـد

سر او را به سـر نـیـزه زدند و دیـدند            چشم او خـیره به چشمان زنی می‌افتد

وقت غـارت شدنـش آه به دست قاتـل            خـواهـری دید عـقـیـق یـمـنی می‌افـتد

از تنش پیرهنش را که به غارت بردند

دخـتران حـرمش را به اسارت بُـردند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

بین چـشمان پدر اشک خـدا را می‌دید            سالها مانده ولی کرب و بلا را دید

حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

خون جبین به گلشن حُسنش گلاب شد            چون شمع سوخته نور پراکند و آب شد

از خون او به دامن محراب، نقش بست            بر این شهید، ظلم و ستم بی‌حساب شد


شمشـیر، گریه کرد به زخـم سر عـلی            حتی به غربتش جگر خـون کباب شد

محراب! ناله از دل خونین کشید و گفت:            یا فـاطمه! دعـای عـلـی مستجـاب شد

مویی که شد سفـیـد ز هجـران فاطـمه            جرمش مگر چه بود که از خون خضاب شد؟

هرکس گرفت سهم خود از دست روزگار            سهـم تـراب، خـون سـر بـوتـراب شد

فرق علی دو‌تا شد و جبریل صیحه زد            ای وای! چار رکن هـدایت خراب شد

هر پـادشه سـتـم به رعـیت کـند ولـی            پیوسته بر عـلـی ز رعـیت عـذاب شد

هم شیر حق برای شهادت شتاب داشت            هم خصم بهـر کشتن او در شتاب شد

میثم! سرشک دیده و خون‌جگر کم است            بر رهبری که پیـر به فصل شباب شد

: امتیاز

حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

شب بود و شهر کوفه پُر از آه و درد بود            حال و هوای کوفه غم انگیز و سرد بود

شب بود و ظلمتی که فضا را گرفته بود            از بـار غـم تـمـامیِ دل‌هـا گـرفـته بود


مردی غریب سوی مصلی روانه بود            دریـای دیـدگـان تـرش بـی‌کـرانـه بود

می‌رفت وآسمان هم ازاین درد می‌گریست            مردی که در نهایت قدرت؛ غریب زیست

غیر از غم مدینه به لب صحبتی نداشت            غیر از وصال فاطمه‌اش حاجتی نداشت

تنهـاترین، غـریب ترین مرد کوفه بود            کیسه بدوش کوفه و شبگرد کوفه بود

عـمـری ز خـاطرات مدیـنه کباب شد            تـنـهـا انـیـسِ راز دلـش چــاه آب شـد

هـم بـازی تـمـام یـتـیـمـان کـوفـه بـود            فکـر غـذا و سـفـرۀ بی‌نـان کـوفه بود

پایان رسیده لحـظۀ چـشم انتظاری‌اش            دلشوره داشت زینب از این بیقراری‌اش

: امتیاز

مدح امیرالمومنین علیه السلام در شب های قدر

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

قـلّۀ مـاه مبارک، لَیـلـةُ الـقَـدرِ نـبـی است           فاتحِ قلّه یـقـیـناً، لَیـلـةُ الـبَـدرِ عـلـی است

روح و جانِ لیلةُ القدرِ نبی هم، فاطمه ست           علت پیروزیِ بـدرِ عـلی هم، فاطمه ست


این شب بدرِ علی، این باده، جام کوثر است           ذکر زهرا، یا امیرَالمؤمنین یا حیدر است

چیست طوفانی که آمد در شب بدرِ علی           این همان ذکری که شد ذکرِ شب قدر علی

ذکر یا زهـرا و یا حـیـدر به لبهای مَلک           چون نسیمی می‌وَزد از اهلِ جنت بر فلک

اَصلُها ثابت حکایت کرد، ریشه با علیست           بدر ثابت کرد، نصرت چون همیشه با علیست

چون علی را دید، پیغمبر به دوشش، مَشکها           همچو باران ریخت، از شوقش، به رویَش، اشکها

یادم آمد روضه‌ای، از اشکِ ساقیِ حسین           مشکِ ساقیِ پیـمبر، مشکِ ساقـیِ حسین

نصرت حـیـدر کجـا و نـیـنوا، عـباس، آه           بَـدریـون سـیـراب اما کـربلا، عـباس، آه

کودکان در خیمه میگویند ساقی! اَلعطش           بهر اصغر آب میجویند، ساقی! اَلعـطش

تشنه لب طفل رباب و وای از قحطیِ آب           آب، نایاب و عتاب و وای از قحطیِ آب

چشمِ سـالار حرم را دور دیدند، کوفـیان           پس بساط بغضِ خود را جور دیدند، کوفیان

بغـضِ روز بدر آمد، دستها سیـلی شدند           کـیـنۀ دیریـنه آمد، چـهـره‌ها نـیـلی شدند

: امتیاز

مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : سید مهدی میری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

آتشفشان از کوه غربت بی‌صدا ریخت            وقـتی شرار کـیـنه از تیغ جـفا ریخت

زخمی که در کوچه نشد باز از غریبی            سر باز کرد آخر ز سر روی عبا ریخت


در بین سجـده استخـوان‌های شکـسـته            با خون پیشانی به هنگـام دعـا ریخت

"فزت ورب الکعبه" مسجد غرق خون شد            یعنی ستون عـرش، پای مقـتدا ریخت

زهـرا میان عـرش کـوثـر را بنا کرد            با اشک چشمی که برای مرتضی ریخت

رزق تـمـام عــاشــقـانـش را خـداونـد            با حب حیدر از نجف تا کربلا ریخت

: امتیاز

مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : محسن ناصحی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

به مسجد می‌رود معنا کند روح عبادت را           به مسجد می‌برد با خود علی امشب شهادت را

دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب           فـرادا می‌کند در سجـدۀ دوم جـماعت را


مگر این‌بار در بستر بخوابد ساعتی آرام           که سوزانده‌ست عمری در فراقش خواب راحت را

برای کشتنش از بدر تا محراب، راه افتاد           ندیدم هیچ‌جا از تیغ، تا این حد سماجت را

چنان آغوش واکرده‌ست رفتن را که تا امروز           میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را

سحر، در کمتر از یک لحظه ارکان هُدی لرزید           مگر گویاتر از این بود تفسیر قیامت را؟

رها شد نغمۀ « فزت و رب الکعبه» در عالم           علی می‌خواست دریابیم معنای سعادت را

: امتیاز

مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

ادا کردنـد هـنگـام عبـادت حـق مـولا را           ز خونش آبـرو دادنـد بیت حـق‌تعالی را
از آن فزت برب الکعبه گفت و چشم خود را بست           که بعد از فاطمه زندان خود می‌دید دنیا را


میـان دوستـان هـم انفـرادی بود زندانش           چو شمع انجمن کُـشتند آن تنهای تنها را

ز جبریل امین برخواست این فریاد بر گردون           الا یا اهـل عالـم تسلیت، کُـشتـند مـولا را
علی بی‌هوش در محراب خون افتاده بود اما           به زخم خویش حس می‌کرد اشک چشم زهرا را
دوباره از درون زخم او فواره می‌زد خون           ز رویش هرچه یاران پاک می‌کردند خون‌ها را
الهی تا قیـامت خون بگرید چشم زیبایی           که از خون لاله‌گون کردند آن رخسار زیبا را
حسن جان! فرق مولا را بپوشان پاسداری کن           که چشـم دختر زهـرا نبینـد زخم بابا را
سلام سجـده تا صبح جزا تقدیم مظلومی           که بخشید آبرو با خون خود شب‌های احیا را
گنه کردی مشو مأیوس از عفو خدا میثم!           علی با چهرۀ خونین شفاعت می‌کند ما را

: امتیاز

مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن قالب شعر : غزل

باز شد قرآن شـب احیا ز فرق نازنینش           زخم عترت را همه دیدند در زخم جبینش
دست شیطان ناگهان از آستین گردید بیرون           کُشت مردی را که بودی دست حق در آستینش


صبحدم در دامن محراب خون نقش زمین شد           آن امامی که زمین‌ بوس آمدی روح‌الامینش
مرغ آمینش به پرواز آمد و با روی خونین           خواند در آغوش خود ذات خداوند مبینش
سال‌ها بود استخوان در حلق و خار غم به چشمش           آن امامی که نبودی در محبّت کس قرینش
او که بر خاک زمین افکند گُردان زمان را           آسمان یکباره زد با داغ زهرا بر زمینش
کو پیـمبر تـا ببینـد در دل محراب کوفه           بعد عمری خون دل آخر چه شد با جانشینش؟
دیده‌ای سوی حسن چشم دگر سوی حسینش           اشک بر رخسار و خون، جاری ز فرق نازنینش
تیغ: بران زهر: سوزان، زخم:کاری چهره: خونین           لحظه‌ لحظه بود بر لب ذکر رب‌العالمینش
یا علی سوزی به «میثم» ده که تا دارد حیاتی           از تو گوید از تو خواند با نوای آتشینش

: امتیاز

حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین            دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین

بـیـشـتـر تـیـغ فـرو رفت مـیـانِ اَبـرو            تا که از ضَرب علی با سرش اُفتاد زمین


به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت            دید از ضربۀ در همسرش اُفتاد زمین

کَس نـفـهـمـیـد که عـباس چگـونه آمد            بـارها تا بِـرِسَد مَحـضَرَش اُفتاد زمین

خواست تا خانۀ زینب رویِ پا راه رَوَد            دو قـدم رفت ولی پیکـرش اُفتاد زمین

دخترش دید زمین خوردنِ بابایـش را            دخترش دید و، خودش آخرش اُفتاد زمین

چقدر از رویِ تَل تا لبِ گـودال دویـد            چـقدر بینِ همه خواهـرش اُفـتاد زمین

دید پـائـین قـدمهـاش سَنان می‌خـنـدیـد            دیـد بـالایِ سرش مـادرش اُفتاد زمین

: امتیاز

حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم

شاعر : رحمان نوازنی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت           آسمان تیره شد از بس که دل ماه گرفت
بر سر سفـره کمی درد دل خود را گفت           یک نفـس گـفت؛ ولی آیـنه را آه گـرفت


راه افـتـاد مـسیـحـا کـه نـفـس تـازه کـنـد           زیر سنـگـیـنـی گـامش نـفـس راه گرفت
خـانـه آوار شـد و روی قـدم‌هـاش افـتـاد           اشک هی آمد و تا پـای قـدمگـاه گـرفت
سـمـت در رفـت ولی در به تـقـلّا افـتـاد           و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت
درب بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت           روضه‌ای شد که دل حضرت درگاه گرفت
باز هم روضۀ دیوار و در و یک مادر...           باز با دخـتـر خود ذکر "وا اُمّـاه" گرفت
لحـظه‌ای بر در این خـانه به زانو افـتاد           "اشکِ بر فاطمه" را توشۀ این راه گرفت
وقـت رفتن شده بود و سحرش آمده بود           پا شد و جلوۀ "یا فالـق الاصباح" گرفت
رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش           رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت
بوسه‌ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد           آتـشی که به دل سنـگ و پر کـاه گـرفت
مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد           آن چنان که دل محراب و دل ماه گرفت
آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت           خم شد و دست به پهلوش به ناگاه گرفت
پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت           عـاقـبت حـاجـت خـود را اسد الله گرفت

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

مرگ خـود را اگـر این گونه تمنا دارد           سالیـانی‌ست کـه در دل غم زهـرا دارد

روضهٔ فاطمه یک روضهٔ معمولی نیست           شـرح دوران غریبی‌ست که مولا دارد


شرح قومی‌ست که در موعد یاری امام           جـای لبـیـک، فــقـط شـایــد و امـا دارد

قصهٔ‌ مردم بیعت‌شکن است این روضه           خون اگر گریه کند چشم زمان، جا دارد

استخوان در گلوی صبر بماند سی سال؟           آه بــا چـاه خــدایـا! چـه سخـن‌هــا دارد

بعـد یـک عمـر غـم خانـه‌نشـینی، حـالا           غــم بــدعـهـدی دنـیـا طـلـبـان را دارد

این یکی در طلب بُردن بیت المال است           آن یـکی منـصـب شاهـانه تـقاضـا دارد

آن طرف لشکر کفر است به پا خاسته است           این طرف فتنهٔ جهل است که غوغا دارد

بی‌وفـایـی کـمـر کـوه وفـا را خـم کـرد           داغ‌هـا بـر جـگــر از مـردم دنـیـا دارد

مـی‌رود بـا غـم سی سـال غـریـبی امـا           جـگـری شعلـه‌ور از قـصـهٔ‌ فـردا دارد

آه کوفه‌ست،همـان کوفه ولی این دفعه           نـیــزه‌ای در وسـط شـهـر تمـاشـا دارد

: امتیاز

ذکر سینه زنی شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

لیلةُ القدر است و دیـده گـشتـه گـریان            یا علی گـفـتیم و دل شد بیت الاحـزان

غرق خون منبر و محراب            در جِنان فـاطمه بی تاب


یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

جبرئیل از آسمـان شد نوحـه خـوانش            هـر دلـی ســوزد ز داغ بـی کـرانـش

بـر غــم او گـرفــتـاریـم            تـا قـیـامـت عــزاداریــم

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

کــاش قـلـب او تـســلّایـــی بــبــیــنــد            این سـر بـشـکـسـتـه را زینب نـبـیـنـد

دخـتـر و غـربـتِ بــابـا            زیـن عــزا آه و واویـلا

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

*************** شب بیستم و یکم **************

از بـلا شـوری به قـلـب مضطـر افتاد            کـوفـه مـولای تـو بـیـن بـسـتـر افـتـاد

بـر غــم او گـرفـتــاری            کـوفـه امشب عـزاداری

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

شـعـر انـدوه و عـزا خـوانـدنـد امشب            کـه یـتـیـمـان بـی غـذا مـانـدنـد امشب

دیــدۀ کـودکـان تـر بـود            که پـدر بین بـسـتـر بود

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

لالـۀ عُـمـرِ عـلـی گــردد چــو پـرپـر            تــازه گــردد بـهـرِ زیـنـب داغ مــادر

داغ آن صـورت نـیـلـی            دشمن و کوچه و سیـلی

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

************* شب بیست و سوم **************

مـرثـیـه خـوانـی شد امشب کـار دلهـا            کـه شـده شـیــر خـدا مـهـمـان زهــرا

هر دلی غـرق ماتـم شد            مــاه قــرآن مـحـرّم شـد

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

دیده ها شد از غمش گریان چه کردی            کـوفـه با مولای مظلومان چه کـردی

گـشتـه از کـیــنـۀ اعــدا            غرق خون زائر زهـرا

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

***************************************

یک عـلـی اینـجا شـده مـقـتـولِ اعـدا            یک عـلـی هم کـربـلا شـد اربـاً اربـاً

غـم به دلـهـا نشسته شد            فرق هر دو شکسته شد

یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا؛ یا علی یا علی مولا

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب در شهادت حضرت علی

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

در دلـم آتـشی از داغِ تو بـر پا شده است          بیشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است

لخـتـه خـون بسته ببین چادرِ مادر امشب          قامتت سرخ شده، قـامتِ من تا شده است


قـاتل از شیـرِ تو نوشیـده بـه مـن میخندد          یعنی ای كـوفه نشین نوبتِ بابا شده است

باز یـك گـوشه حـسن گرم زبان می گیرد          باز این خانه پُر از روضۀ زهرا شده است

دیـدم آن روز در آن كوچۀ باریك چه شد          دیدم آن روز كه یك مُشت مُهَـیّا شده است

وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد          آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی علیه السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

امشـب شـب سقایی یعسوب دین است            پیـمانـه هـا دست امیـرالمـؤمنـین است

بـر تشنه کـامان حرم سـقـاسـت حیـدر             بـر حضرت زهرا قسـم آقاست حیدر


او صـــورت انــســـانــی الله بــاشـــد             او کـاشـف الـکـرب رسـول الله باشـد

او جـلوه ربـّانی شـب هـای قـدر است             او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است

او را تمـام عـرشـیـان تـکـریم کـردند             خـیل ملائـک بر عـلی تعظیـم کردند

پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر            سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر

روی سـخن با آن امیـر عـالـمین است             تنها خجـالت بهـر سـقای حسین است

در علـقمه عباس عـمود آهـنـین خورد             در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی و کج تابی معنای آن حذف شد؛ هیچ حرامی تحت هیچ شرایطی حلال نمی شود

امشـب جنـون آب ها هم بی مثال است             مِی نوشی از دست علی تنها حلال است